تنفس

به نام آنکه فکرت آموخت

تنفس

به نام آنکه فکرت آموخت

دعوت به مهرورزی

زمان غنی ترین گنجینه است کاش بتوانیم با خرد و نیکی از آن بهره ببریم و ساعاتی را با خشنودی دوستان بگذرانیم و باور داشته باشیم که کمک و مهر به دیگران، مهرورزی و کمک به خودمان است . گاهی کارهای دسته جمعی اثرات بیشتر و بهتری را دارد . امید که این جمع شدن ها باعث برکت و خیر در دوستی ها و مهربانی هایمان شود .
قدردان هم باشیم که قدردانی سبب دوستی خداوند می گردد  و اگر نمی توانیم کارهای بزرگی را در این کره خاکی انجام دهیم اما می توانیم کارهای کوچک را با عشق های بزرگ انجام دهیم.
دوستان عزیز و گرامی بر آن شده ایم که یک روز را در کنار عزیزان جانباز به دیدار و گفتگو بنشینیم  در کنار آنانی که در مقطعی از زمان خاطرات خوب و به یاد ماندنی  را همراه زندگی خود کرده اند .
از همه ی دوستان دعوت می کنیم در روز دوشنبه ۵/۲/۹۰ ساعت ۱۰ صبح درب آسایشگاه ثارالله واقع در سه راه زعفرانیه خیابان مقدس اردبیلی خیابان ثارالله حضور بهم رسانند.
از دیدار شما دوستان خوشحال و شادمان خواهیم شد . 

پی نوشت :تغییر زمان دیدار به علت این بود که عزیزان جانباز روز جمعه به دیدار خانواده می روند و تعداد کمی در آسایشگاه حضور دارند

دو رکعت نشسته

نوشت فاطمه ،شاعر زبانش الکن شد

نوشت فاطمه هفت آسمان مزین شد

نوشت فاطمه تکلیف نور روشن شد

دلیل خلق زمین و زمان معین شد

نوشت فاطمه یعنی خدا غزل گفته است

غزل ،قصیده نابی که در ازل گفته است

نوشت فاطمه تعریف دیگری دارد

ز درک خاک مقام فراتری دارد

خوشا به حال پیمبر چه مادری دارد

درون خانه بهشت معطری دارد

پدر همیشه کنارت حضور گرمی داشت

برای وصف تو از عرش واژه برمی داشت

....

به یاد آن دل از شهر خسته بنویسم

کنار شعر دو رکعت نشسته بنویسم

شکسته آمده ام تا شکسته بنویسم

و پیش چشم تو با دست بسته بنویسم

به شعر از نفس افتاده جان تازه بده

و مادری کن و این بار هم اجازه بده

به افتخار بگوییم از تبار توایم

هنوز هم که هنوز است بیقرار تویم

سید حمید رضا برقعی


عرض ارادت خدمت مادر سادات....



میانسالی 2

بر خلاف تصور عوام مرحله ی میانسالی لزوما زمان افت هوشی نیست. پاره ای از بررسی ها نشان می دهد که افراد میانسال قابلیت های زیادی برای یادگیری مهارت های جدید پیدا می کنند .مثلا توانایی بیشتری در حل مسائل روزمره ی زندگی دارند .این توانایی ظاهرا به قدرت بیشتر آنها در تلفیق و ترکیب دانش با تجربه های زندگی بستگی دارد . با بررسی هایی که انجام شده (از ذکر آزمایشات خودداری میکنم )نشان می دهد که توانایی شناختی عملا تا اواخر سن پیری افت جدی و معنا داری ندارد و توانایی های ذهنی در سنین میانسالی کماکان به قوت خود باقی است .

در تقسیم بندی دیگری از هوش (هوش سیال و هوش متبلور ) گفته شده است که هوش سیال بیشتر زمینه ی ارثی دارد و تا سن 20 سالگی افزایش می یابد و از آن به بعد افتی تدریجی دارد .اما هوش متبلورنوعی توانایی اکتسابی است که فرد با کمک آن اطلاعات آموخته شده را در حل مسائل بکار می گیرد و شدیدا به عوامل فرهنگی _اکتسابی بستگی دارد . هوش متبلور بر خلاف هوش سیال ممکن است تا سنین پیری افزایش تدریجی داشته باشد بدین ترتیب اگر افتی در هوش سیال افراد میانسال و جود داشته باشد افزایش هوش متبلور آن را جبران خواهد کرد .

لازم به ذکر است در تمام این موارد ویژگی های فردی ،عوامل فرهنگی و اکتسابی موثر است .


نفس عمیق :همیشه برای دلسرد شدن زود است ادامه دادن را ادامه دهید.

میانسالی1

دوره میانسالی (40 -65سالگی )دوره ای است همراه با تغییرات اجتماعی ،شناختی ،جسمی .شخصیت هر انسان در طول زندگی همواره در حال تغییر و دگرگونی است.میانسالی در واقع سن تبلور خویشتن است .در این سن افراد به تعهدات خود در قبال جامعه و خانواده پای بندی بیشتری پیدا می کنند .زنانی که نقش منفعل تری داشته اند فعالتر می شوندو مردان احساسات ملایم و ظریفتر خود را با راحتی بیشتری بیان می کنند.

افراد میانسال عمدتا به نسل آینده یا هر آنچه ممکن است از خود باقی گذارند می اندیشند و به تداوم زندگی علاقه مند می شوند.افراد میانسال که صاحب فرزند هستند با مراقبت و تربیت فرزندان خود به احساس زایندگی می رسند و کسانی که بی فرزند مانده اند ممکن است به فعالیت هایی چون آموزش و راهنمایی نسل جوان بپردازند .داشتن فرزندان سالم و موفق به احساس زایندگی افراد میانسال می انجامد . آنان از یک سو سبک زندگی خود را ارزیابی می کنند وبه حفظ و تغییر آن می اندیشند. بیشتر به عملکردهای گذشته ی خود فکر می کنند . فرد میانسالی که در ارزیابی عملکردهای گذشته خود احساس ناکامی کند دچار بحران میانسالی می شود . بیشتر افراد میانسال دچار مشکل ناشی از شکاف بین دو نسل می شوند. افراد میانسال با خواهران و برادران خود پیوند نزدیکتری احساس می کنند .با والدین کهنسال خود پیوندهای نزدیکی دارند .غالبا افراد میانسال با از دست دادن والدین خود دستخوش تغییرات روانی عمیق می شوند و دگرگونی های تازه ای را تجربه می کنند مجددا به ارزیابی شخصی خود می پردازند . لازم به ذکر است یکی از رشته های در حال توسعه ،روانشناسی سالمندان است که (پیر شناسی رفتاری ) نیز نامیده می شود .

قابل توجه اینکه بروز و ظهور حالات در دوره میانسالی تحت تاثیر عوامل اجتماعی و فرهنگی و ژنتیکی می باشد.


نفس عمیق: آدمی همیشه در برون همان را درو می کند که در عالم اندیشه ی خود کاشته است


دهم فروردین

صبح های جمعه هنگامی که بر سر مزارت می آیم چه احساس خوبی دارم فکر می کنم وارد خانه ات شدم و تو مانند همان روزها که زنده بودی آمده ای به استقبالم ودر را باز نمودی اما وقتی می نشینم کسی در را برایم باز نمی کند، دیگر صدایم نمی کند وهمچنان مرا نمی بوسد اما من  وقتی حتی درون خاکی، محبتت را احساس می کنم وقتی می خواهم برگردم صدایت را می شنوم که می گویی دیر تر برو و توقف می کنم دوباره باز می گردم.

وقتی سالگردد نزدیک می شود به یاد روزهای آخر عمرت می افتم که چگونه دستهای مرا در دستانت گرفته بودی و توی چشمانم نگاه می کردی و صدایم میزدی شاید باور نکنی هنوز که بر سر مزارت می آیم همانگونه ام، صدای جواب سلامت را می شنوم ،هنگام خداحافظی، به یاد روزهایی که از خانه ات می رفتم و تو با حسرت نگاه می کردی و می گفتی : می روی؟ اما زودتر بیا ...را می شنوم.

مهربانم ،خداوند چگونه اینهمه محبت را در قلب دریایی ات جا داده بود نمی دانم! اما کمبود و عدم وجودت را تا آخر عمر احساس خواهم کرد و هرگز از یادم نمی روی، محبت هایت آنچنان شیرین بود که هنوز مزه اش در دلم مانده و یادت را در وجودم جا گذاشته است.

می گویند هر مشکلی دارید به مادرتان بگویید برایتان دعا کند ، عجب نفسی دارد این مادر...

یادم نمی رود هر کار و مشکلی داشتم می گفتم مادر دعایم کن و دستانت را بالا می بردی و مرا دعا می کردی هنوز صدای دعاهایی که بدرقه راهم می کردی در گوشم است: الهی خیر از زندگی ات ببینی...

مادر، هنوز هم هر مشکلی دارم بر سر مزارت می آیم و مطمئنم که برای استجابتش دعا می کنی زیرا من آرام و سبک می شوم.

خدایت رحمت کند که در آن عالم هم به یاد فرزندانت هستی همین چند روز پیش بود به خواب یکی از دوستانم آمدی و گفتی برو ببین من چه مشکلی دارم همان روزهایی بود که من آشفته بودم بعد از مرگت نیز نگران فرزندانت هستی .

من هم دلم برایت خیلی خیلی  تنگ شده ،دلم برای در آغوش گرفتن ها و بوسیدن های عمیقت برای  اظهار محبت های بی شائبه ات ...برای اینکه در کنارت بنشینم ودرددل کنم و مثل همیشه تو مرا آرام کنی ....

نمی دانم مادر چه وجودی دارد که در هر سن و سالی از داشتنش سیر نمی شوییم و تا آخر عم نیازمندش هستیم .دهم فروردین سال 86 .چهار سال، چه زود گذشت و من هنوز باور ندارم ...هنوز در خیابان کسی شبیه ات را می بینم توقف می کنم و چهره اش را نگاه می کنم گاهی سوارش می کنم  و به یاد تو می گویم دعایم کن ...دعایم کن...دعایم کن...

روحت شاد